جایگاه زن در اسلام (4)
![]()
3 - بُعداقتصادی اسلام حقی را برای زن قرار داد که چه در زمان پیش از اسلام و چه بعد از آن (حتی تا اواخر قرن گذشته) از آن محروم بودند و آن حق مالکیت شخصی زن بود. براساس شریعت اسلام، حق زن در رابطه با پول، اموال غیرمنقول و یا دیگر دارایی هایش کاملاً شناخته شده است و این حق چه آن زن مجرد باشد و چه متأهل، هیچ تغییری نمی کند. او تمام حقوقش را برای خرید، فروش، رهن یا اجاره ی هر یک و یا تمامی دارایی هایش در اختیار دارد و در هیچ جای قانون ذکر نشده که زن بخاطر جنسیتش، کوچک تر و کم ارزش تر از مرد است. لازم به ذکر است که این چنین حقوقی، هم برای اموالی که پیش از ازدواج بدست آورده و هم اموالی که پس ازآن بدست می آورد، واقع می شود. با توجه به حق زن برای جستجوی شغل، ابتدا لازم است گفته شود که اسلام نقش زن رادرجامعه به عنوان نقش مادر و همسر که نقشی بسیار مقدس و ضروری است، قلمداد می کند. خدمتکاران و پرستاران کودک نمی توانند جای مادر را به عنوان آموزنده ی درستکاری، و تربیت کننده ی کودکانی بدون پیچیدگی روحی و با پرورش صحیح بگیرند. اینچنین نقش ضروری و شریفی که بصورت گسترده ای آینده ی جوامع را شکل می دهد، نمی تواند به عنوان اعمال «پوچ و بیهوده» در نظر گرفته شود. اما در اسلام برای منع زن از کار کردن در خارج از خانه در هنگام ضرورت، بخصوص زمانی که کار مورد نظر متناسب با طبیعت زنانه ی اوست و جامعه به آن کار بسیار نیاز دارد، هیچگونه حکمی وجود ندارد. نمونه هایی از این شغل ها پرستاری، معلمی (بخصوص برای بچه ها)، و پزشکی هستند. علاوه براین برای استفاده از استعداد استثنایی زنان در هر رشته ای، هیچ محدودیتی وجود ندارد. حتی در مورد مقام قضاوت، که شاید نگرشی شک برانگیز درباره ی تناسب زنان در این مقام به خاطر طبیعت احساسی تر آن ها وجود دارد، می بینیم که متفکران اولیه ی اسلام مانند ابوحنیفه و طبری بر این عقیده بودند که هیچ مشکلی در این رابطه وجود ندارد. اسلام همچنین حق وراثت رابه زن برگردانده است واین مسئله پس ازآن بود که خود زن دربرخی از فرهنگ ها به عنوان کالای وراثتی تلقی می شد. سهم او از ارث کاملا به خودش تعلق دارد و هیچ کس مثل پدر و یا شوهرش نمی تواند نسبت به آن ادعایی داشته باشد. « براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد نصيب هر كس مفروض شده است.»[1] سهم زن در اکثر موارد نصف سهم مرد است، اما این موضوع هیچگونه دلالتی بر این مسئله ندارد که ارزش او نصف ارزش مرد است! به نظر می رسد پس از ارائه ی شواهد قاطع درباره ی رفتار عادلانه با زن در شریعت اسلام، استنباط چنین مسئله ای با توجه به مسائلی که در صفحات قبل ذکر شد متناقض باشد. براساس شریعت اسلامی این نوع تغییرات در حقوق وراثتی تنها با تغییرات موجود در مسئولیت های اقتصادی مرد و زن منطبق است. مرد در اسلام کاملا مسئول حفظ و صیانت هسرش، فرزندانش، و در برخی موارد بستگان نیازمندش، بخصوص زن ها است. در این مسئولیت، نه بخاطر ثروت همسر مرد و نه بخاطر دسترسی او به هرنوع درآمد شخصی که از کار، اجاره، سود، و یا هر ابزار قانونی دیگری کسب کرده هیچگونه اعواجی صورت نمی گیرد و از مقدار آن هم کم نمی شود. از سوی دیگر، زن از لحاظ اقتصادی بسیار محفوظ است و ادعا های بسیار کمی نسبت به دارایی هایش می شود. دارایی های پیش از ازدواج زن به شوهرش منتقل نمی شود و او حتی نام خانوادگی اش را هم حفظ می کند. او مجبور نیست دارایی هایش برای مخارج خانواده ی پدریش و یا پس از ازدواج درآمد هایش را به این منظور برای خانواده ی خود خرج کند. او حقی بنام «مهر» دارد که در زمان ازدواج از شوهرش دریافت می کند. اگر طلاق بگیرد از شوهر پیشین خود نفقه دریافت می کند. بررسی قانون ارث در چارچوب کلی شریعت اسلام نه تنها عدالت بلکه مقدار بسیار زیادی شفقت و مهربانی را نشان می دهد. 4 - بُعدسیاسی هر گونه تحقیق منصفانه ای در آموزه های اسلام و تاریخ تمدن اسلامی، مطمئناً درباره ی برابری زن با مرد در ارتباط با مسئله ای که امروزه آن را «حقوق سیاسی» می نامیم، شواهد روشنی پیدا می کند. این حقوق شامل حق انتخاب و همچنین نامزدی منصب های سیاسی میشود.اسلام همچنین به زن این حق رامیدهدکه درامورعمومی نیز شرکت کند.میتوانیم درقرآن وهمچنین درتاریخ اسلام نمونه هایی از زنان را ببینیم که در مباحث جدی شرکت داشته اند و حتی با خود پیامبر (ص) هم وارد مباحثه شده اند.[2] در زمان خلافت عمر بن خطاب ، زنی در مسجد با او بحث کرد، نظرش را ثابت کرد و باعث شد عمر (رض) در حضور مردم اقرار کند: «این زن درست می گوید و عمر اشتباه می کند.» اگرچه که در قرآن چنین مسئله ای ذکر نشده، حدیثی از پیامبر(ص) اینگونه تشریح شده که او زنان را برای مقام ریاست دولت نامناسب می داند. این حدیث در کل اینگونه ترجمه می شود: «مردم به سعادت نمی رسند اگر اجازه دهند زنی رهبر آن ها شود.» اما این محدودیت هیچ ارتباطی با شأن و مقام زن و یا حقوقش ندارد بلکه به ساختار جسمی و روحی مرد و زن مربوط می شود. براساس اسلام، رییس دولت شخصیت بی اثری نیست. این شخص در نماز ها بخصوص در نماز جمعه و اعیاد امام مردم است و بصورت مداوم درگیر فرایند های تصمیم گیری است که به امنیت و راحتی مردمش مربوط می شوند. این مقام و یا هر مقام دیگری مانند فرماندهی ارتش، در کل با ساختار جسمی و روحی زن سازگار نیست. یکی از حقایق پزشکی این است که زنان در مدت زمان قاعدگی و حاملگی، دچار تغییرات جسمی و روحی متعددی می شوند. اینچنین تغییراتی ممکن است در شرایطی اضطراری بوجود بیاید که در نتیجه حتی باوجود تلاش های زیاد، باز هم بر تصمیم زن تأثیر بگذارد. حتی در این زمان مدرن و در بیشتر کشور های پیشرفته، زنی که در مقام ریاست دولت و یا فرماندهی نظامی باشد و یا حتی تعداد درخور توجهی از زنانی که نماینده ی پارلمان، و یا در مقام های مهم دیگر باشند، نایاب است. کسی نمی تواند این مسئله را به منزله ی عقب ماندگی ملت های مختلف و یا به هرگونه محدودیت ساختاری در حق زن در اینچنین مقام هایی مانند ریاست دولت و یا عضو شدن در پارلمان نسبت دهد. مسئله ی عاقلانه این است که موقعیت حاضر را با توجه به تفاوت های طبیعی و غیر قابل بحث تفاوت های بین زن و مرد تشرح کنیم، تفاوت هایی که بیانگر «برتری» مرد بر زن نیست، بلکه این تفاوت ها بر نقش های «مکملی» این دو جنسیت در زندگی دلالت دارد. نتیجه گیری اولین بخش این مقاله مختصراً به موضع ادیان و فرهنگ ها درباره ی جایگاه زن پرداخت. بخشی از آن برای درنظر گرفتن گرایش های کلی تا اواخر قرن نوزده، تقریبا 1300 سال پس از اینکه قرآن آموزه های اسلامی را تبیین کرد، پیش رفت. دربخش دوم مقاله ازجایگاه زن در اسلام بصورت مختصربحث شد.دراین بخش برمنابع اصلی و معتبر اسلام تاکیدشد.این بخش مسائل استانداردوقانونی راازنظر اسلام تبیین کردکه البته براساس آن،مقدارتبعیت مسلمان ها ازآن میتواندمتغیرباشد.همچنین بایداین حقیقت رایادآوری کردکه درجریان زوال تمدن اسلامی ،بسیاری ازمردمی که خودرامسلمان می نامیدند،بصورت کامل ازاینچنین آموزه هایی تبعیت نمی کردند. برخی ازنویسندگان بصورتی غیرمنصفانه دربیان اینچنین انحرافاتی اغراق کردندوبدتراز همه اینکه این انحرافات رابصورت سطحی درنظرگرفتندوبه عنوان آموزه های«اسلام»بدون اینکه خودرابه زحمت بیندازندو مطالعه ای اصیل و خالی ازجانب داری نسبت به منابع معتبراین آموزه هاانجام دهند،برای خوانندگان غربی بیان کردند. حتی با وجود اینچنین انحرافاتی، ذکر سه حقیقت خالی از لطف نیست: 1. تاریخ مسلمانان پر از زنانیست که در تمامی عرصه های زندگی دستاورد های عظیمی داشته اند. 2. هیچ کس نمی تواند هرگونه بدرفتاری با زنان را با احکام قانونی شریعت اسلام مطابقت دهد و همچنین هیچ کس جرأت ندارد حقوق قانونی و صریح زنان را که شریعت اسلام به آن ها عطا کرده است، باطل کند، از آن کم کند و یا آن را تحریف کند. 3. در طول تاریخ،ناظران منصف،شهرت،نجابت و نقش مادرانه ی زنان مسلمان رامورد تحسین قرارداده اند. همچنین لازم به ذکر است جایگاهی که زنان درطول این عصر به آن رسیده اند بخاطر مهربانی مردان و یا فرایند های طبیعی بدست نیامده، بلکه زنان این جایگاه را در طی تلاش های طولانی مدت و فداکاری کسب کرده اندکه آن هم تنها زمانی اتفاق افتاد که جامعه،بویژه در طول دو جنگ جهانی، و بخاطر افزایش سریع تغییرات فنی،به همکاری و کارهای زن نیاز داشت. در مورد اسلام حکم اینچنین جایگاه محبت آمیز و محترمانه ای بدلیل شرایط قرن هفده و همچنین تهدید و فشار زنان و سازمان های آن ها نبود، بلکه حقیقت ذاتی مسبب آن بود. اگر این مسئله قرار است چیزی را نشان دهد، منشاء الهی قرآن و راستی پیام اسلام را نشان می دهد، چیزی که برخلاف فلسفه ها وایدئولوژی های انسانی،ازشرایط انسانی آن مسئله بسیاردوربود،پیامی که نوعی از اصول انسانی رابنانهادکه نه درطول این دوره ی زمانی وپس ازگذشت این همه قرن روبه منسوخ شدن گذاشت و نه در آینده منسوخ خواهد شد. درنهایت، این پیام از سوی خداوند حکیم و علیمی است که حکمت و دانش او بسیار فراتر از بینهایتیست که انسان متصور می شود و به سوی آن پیش می رود. ------------------------------------- مطالب مرتبط: - دکتر جمال بدوی - اسلام شناس بزرگ کانادایی ------------------------------------------------------------------ کتابشناسی The Holy, Qur'an: Translation of verses is heavily based on A. Yusuf Ali's translation, The Glorious Qur'an, text translation, and Commentary, The American Trust Publication, Plainfield, IN 46168, 1979. |